معنی داستان کوتاه عاشقانه

فارسی به عربی

فارسی به ایتالیایی

لغت نامه دهخدا

عاشقانه

عاشقانه. [ش ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) عاشق وار. از روی عشق. از کمال محبت. با نهایت میل:
دعوت عاشقانه میکردم
بخت درهای آسمان بگشاد.
خاقانی.
در آن صحرای خرم رخش میراند
سرود عاشقانه باز میخواند.
نظامی.
صائب اگر بیار سخن فهم میرسید
میشد جهان پر از غزل عاشقانه اش.
صائب.

فرهنگ معین

عاشقانه

(ش نِ) [ع - فا.] (ق مر.) مانند عاشق ها، از روی عاشقی.

فرهنگ عمید

عاشقانه

عاشق‌وار، مانند عاشقان، عاشق‌مانند،
(قید) از روی عشق،

معادل ابجد

داستان کوتاه عاشقانه

1475

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری